مسافر

بعد منزل نبود در سفر روحانی

مسافر

بعد منزل نبود در سفر روحانی

عشقی دوباره در وجودم شعله می کشد

پارسال همین موقعها بود که پسرخاله ام اماده میشد برای رفتن به سوریه و قرار گذاشتیم که هر طور شده مرا هم با خود ببرد.

اما نشد.... 

بی قراری بود و تا امیدی 

کجای کارم می لنگد. 

البته الان به دنبال اینم که کجای کارم نمی لنگد.

پسرخاله ام در سوریه هم به دنبال جای پایی برام بود اما گویا جای پاها بسیار بزرگتر از پاهای من بود و باز هم نشد.

او از سوریه برگشت و پس از ان به هر کسی رو انداختیم (من و برادرم و پسرخاله) که بریم... کجایش را هم به عهده مسوولین گذاشتیم.

به قول برادرم حیف است این بدنهای در حال پوسیدن بزیر خاک بروند و تا فرصت هست باید فکری برای به اسمان فرستادن این بدنهای خاکی کرد.

سردار... و سردار... و سرهنگ فلانی فرمانده فلان لشکر و تیپ و... خیلی ها را دیدیم و التماس کردیم. اما گویا نمی شود...

در این دوسال اخیر که کربلا رفته ام جز توفیق شهادت برای خودم نخواسته ام.

اما فکر میکنم هنوز هم در اخلاص غش دارم و اینکه به این و ان امید بسته ام....

خدایا ! من از تو چیزی نمی خواهم 

اما دوست دارم به خودم ثابت کنم که تو را دوست دارم و برای رسیدن به تو و در دفاع دین تو و حرمت اولیای تو حاضرم از همه چیزم و جانم بگذرم...


قسمتی از وصیت نامه شهید اینده مدافع حریم ولایت 

سال خشک - محسن پزشکیان

سال خشک

بازهم امسال

لفظ باران را زبان خشکید و گوش آسمان نشنید

و جوانه های گندم خلعت سبز جوانی را در اجاق صبر سوزاندند

و لب سنگابها در انتظار نم نمی ترکید

.

باز هم امسال

استخوان گرده اسب عموهای من از قوس کفل رویید

.

باز هم کفتار امسال

از پس خوان وسیع گله های مرده برگشتند

و به جان ابر بی باران دعا کردند

.....

.

بهار 1350 - مرحوم محسن پزشکیان

فرهنگ لغات زری کوچولو

 فرهنگ لغات زری در 19 ماهگی  

1. دالا بابالی : زهرا زواری  

توضیح : تمام حروف «زهرا زواری» رو به صورت تک تک می تونه تلفظ کنه، اما خودشو اینجوری معرفی می کنه. 

2. قاقالو : قاش کوچولو  

3. اودونی : اینجوری  

4. اتادوم : افتادم  

5. باباش : بابا .................. ماماش : مامان  

توضیح : چون برادرشو «داداش» صدا می کنه، برای هموزن بودن به بابا و مامان هم میگه «باباش و ماماش». به نظر میاد طبع شعر هم داره 

البته الان بسیار قابل فهم صحبت می کنه، با خودم گفتم بعضی از کلمات رو که هنوز به همون زبون اصلی خودش تلفظ می کنه، رو اینجا بنویسم، تا یادمون نره، بقیه کلمات رو که الان حضور ذهن ندارم، بعداً به این فرهنگ اضافه خواهم کرد.

آسمان

امروز ۲۳ دیماه است.  

امروز روز بازگشت من به عالم خاک است.  

۲۴ سال پیش من در چنین روزی به آسمان نزدیک شدم، اما دوباره به زمین سقوط کردم... 

 

آسمان کشورمان هم چقدر زیباست، کاش هنوز آنجا بودم...