سال خشک
بازهم امسال
لفظ باران را زبان خشکید و گوش آسمان نشنید
و جوانه های گندم خلعت سبز جوانی را در اجاق صبر سوزاندند
و لب سنگابها در انتظار نم نمی ترکید
.
باز هم امسال
استخوان گرده اسب عموهای من از قوس کفل رویید
.
باز هم کفتار امسال
از پس خوان وسیع گله های مرده برگشتند
و به جان ابر بی باران دعا کردند
.....
.
بهار 1350 - مرحوم محسن پزشکیان
سلام. اتفاقی اومدم تو وبتون ولی هم استانی از کار در اومدیم، البته اگه افتخار بدین.
منم یه مطلب با عنوان سال خشک تو وبلاگم دارم اونم با لهجه شیرین مشهدی. خوشحال می شم بخونیدش و نظر بدین.
یه چیز دیگه منم مدیریت می خوندم، البت جهانگردی. خوشحال میشم تشریف بیارین