مسافر

بعد منزل نبود در سفر روحانی

مسافر

بعد منزل نبود در سفر روحانی

اولین سفر با SX20IS

zavary@yahoo.com


سلام ،  

سفر تکراری خودم را اینبار از ترس رانندگی در شبهای بارانی در جاده های دو طرفه روز سه شنبه آغاز کردم و طبق معمول شب را خانه دوست در گنبد ماندم . در این روز به دلیل اینکه چند مسافر سوار کرده بودم و هوا هم به شدت مه آلود بود عکس زیادی نگرفتم (البته گرفتم ولی خیلی جالب نبودند، چون وسعت دید خیلی ضعیف بود) 

صبح روز بعد در هوایی نیمه ابری به سمت گرگان حرکت کردم :   

 

 برای بزرگنمایی روی عکسها کلیک کنید.

برای بزرگنمایی کلیک کنید   

و چون ما دانشگاه آزادی هستیم :  (تقدیم به واحد بندر گز)  

  

 و اینم محل استراحت در سیسنگان :  

و به قول آقای دکتر کیا، ما دریا ندیده ها، شب و روز هم اگه به دریا نگاه کنیم، چیزی جز زیبایی نمی بینیم :   

  

نیمه شبی زیبا :

   

اینم شکار یه صحنه عشقولانه :

  

نیمه شب رودخانه زیبای بابلسر :

 

هدیه ویژه : زیبایی پاییز

(اگه خواستید درخواست کنید تا فول سایز برایتان ارسال کنم)

   

 برای بزرگنمایی روی عکسها کلیک کنید. 

خانه دوست کجاست ؟   

اینجاست:

 

خود دوست کجاست؟  

اینجاست : (مینودشت، روستای سرخو، سرگرمی این آقای دکتر تکمیل خونه روستایی و کشاورزی در اینجاست.)  

 

تعمیر مسجد روستای سرخو (روستای دوست خوبم یعقوب) :

  

اینهم طبیعت زیبای مینودشت : 

کسانی که فقط از جاده اصلی رد میشن ، لذت تماشای اینجا رو از دست میدهند:

  

 جنگل گلستان در برف پاییزی :

 

خروج از استان گلستان :

  

ورود به استان خراسان شمالی

  

رنگ رو ببینید :  (دشت - چمن بید)

  

بجنورد (مرکز استان خراسان شمالی)

  

مشهد (خونه باجناق) : 

 

اینم مریم خانوم :

  

سلام پدر :

  

عیدتون (غدیر) مبارک  

 

 

 

تجهیز وبلاگ

zavary@yahoo.com


سلام،  

 

بالاخره امروز یه دوربین خریدم :  

 

ایشاءالله از حالا به بعد عکسهای زیادی براتون میگیرم و میزارم. 

 

اینهم اولین سوژه :   

 

اینهم امیرحسین :  

 

شروع

zavary@yahoo.com

به نام خدا  

بعد از قبول شدن، تو مقطع فوق لیسانس اونم تو چالوس، مونده بودم چطوری این همه راه رو برم و بیام. بالاخره با بررسی شرایط و به کار بردن SWOT و بررسی نقاط ضعف و قوت و تهدیدها و فرصت ها بالاخره خط مشی بر این منوال قرار گرفت که با ماشین خودم برم.  یکی از دلایل مهم این تصمیم این بود که من همیشه از رانندگی لذت می برم.  تازه چون بعد از چند سال بی ماشینی، تازه ماشین خریده بودم.  

بار اول روز چهار شنبه رسیدم ثبت نام کردم و شب کنار ساحل دریای چالوس (تو ماشین) موندم، (البته وسایل و تجهیزات کامل همراه داشتم). روز بعدش از ساعت 8 صبح تا 7 شب سر کلاس بودیم و بعدش با چند تا از دوستان همشهری که با اتوبوس اومده بودن، زدیم به راه و تا بهشهر اومدیم و اونجا به یک اتوبوس رسیدیم که جای خالی برای همکلاسیها داشت و از اونها خواهش کردم با اتوبوس برن چون من حسابی خسته شده بودم و شب رو خونه یکی از دوستان در روستای «کلاک» در نزدیکی بهشهر موندم.  

..... بقیه داستان بمونه برای شاید بعدها.....  

بار دوم هنگام اتمام کلاسها، تصمیم گرفتم که شب رو چالوس بمونم، چون دوشب قبلش برای آماده کردن کنفرانس و رانندگی، درست و حسابی نخوابیده بودم. چون ساحل چالوس رو جای مناسبی ندیدم به راه افتادم به سمت نوشهر و .... تا رسیدم به «سیسنگان».  

در ابتدای ورودی سیسنگان چشمم به تابلوی «پارک شادی سیسنگان» افتاد و رفتم تو 2000 تومان ورودی دادم. بعد از یک انداز و ورانداز توی تاریکی، احساس کردم جای خوبیه و دریای طوفانی رو تو شب تجربه کردم که خیلی جالب بود... و بعدها به این نتیجه رسیدم که دریای طوفانی شب بسیار زیباتر از دریا در روز روشن است - چه آرام و چه طوفانی - ....  

 ...

این بود که این پارک زیبا محل سکونت من شد.

حالا ببینید عکسهایی که در شب و روز 28 / 8 / 88 از دریای اونجا گرفتم:  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

و اینم مشکلات سفر مجردی :  

1. تنهایی و نبودن یک نفر که ازت عکس بگیره  و اونقوقت تو هر عکسی که خودت توش نباشی رو میتونی ادعا کنی که خودت گرفتی 

2. ناتوانی در درست کردن یک غذای خوب 

3. ...

 

 

 

 

 

 

اینم غذای همیشگی مجردی که (در مرحله بعد) کاملا به ...ون مرغ وابسته است:  

 

 

ایشاءالله فردا  پس فردا میرم یه دوربین عکاسی می خرم تا عکسهای با کیفیت تری بتونم تهیه کنم.  

با آرزوی دیدار