zavary@yahoo.com
سلام به همه
بالاخره بعد از چندین بار آمد و شد بین مشهد و چالوس، و تعریفهایی که از زیباییهای شمال کردم، همسرم مشتاق شد یک سفر با من بیاد، و از آنجا که مادرها همیشه نگران فرزند هستند، تصمیم بر این شد که برای فرزندمان هم مرخصی بگیریم و بزنیم به راه...
طبق معمول شب اول خونه دوست.... شب دوم سیسنگان...
اما انگار راه طولانی برای همسرم مخصوصا موقع برگشت خسته کننده شده بود...
من و معصومه :
امیرحسین و من :
فکر می کنم اونجایی که این عکسها رو گرفتیم، نور بود.
این هم هنرهای فرزند (زاویه دید امیرحسینی، وقتی که من سر کلاس بودم):
اینهم تقدیم به همه شما دوستان گلم (اینجا گنبد است) :
دیو سپید پای دربند :
میدونید، پسرم میگه هرچی سگ توی دنیا هست با تو رفیقه !!!!
جای شما خالی، خوش گذشت...
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی دارید با عکس های خیلی قشنگ
باید بگم ماشاءالله خیلی فعالید
موفق باشید