مسافر

بعد منزل نبود در سفر روحانی

مسافر

بعد منزل نبود در سفر روحانی

کودک

سلام   

از زیباییهای طبیعت کمی فاصله میگیریم و به نزدیکیهای خودمون سری میزینم، بله زیبایی در چهره معصومانه و خنده ی واقعی بچه ها :  

 

 

 

 

 

ماه گرفتگی

zavary@yahoo.com

سلام ،


ماه گرفتگی رو هر کی ندید، خیلی ضرر نکرد، ما به خورشید گرفتگی عادت کرده ایم. (قسمت دوم این جمله رو امشب از تلویزیون شنیدم....)


خوب مهم نیست، از مباحث اجتماعی، سیاسی، مذهبی اومدیم بیرون...

غرق طبیعت اطراف خودمون شدیم


اول بریم ماه رو ببینیم که وقتی میگیره چه شکلی میشه، البته اخبار گفت که فقط ۴ درصد ماه امشب می گیره اما به نظر میاد بیشتر از ۴ درصد بوده..... نظر شما چیه؟


و اینم ماهی بزرگتر :



سطح ماه رو دقت کنین، خیلی جالبه، راستی توی این چند روز راهپیمایی و عکاسی، چند تا دوربین خفن دیدم که با خودم عهد کردم ، قسطهای ماشینم که تموم بشه حتما یکی بخرم، البته برای خرید همین دوربین هم چندین سال قسط چیزای دیگه رو دادم تا بالاخره نوبت به دوربین رسید... فعلا برای ما خیلی خیلی خوبه.


راستی نمای پشت بام همسایه ها از روی پشت بام ما رو هم ببینید:


ما توی یه محله قدیمی و پایینِ پایین شهر هستیم. خونه های مستحکمی نداریم، اما روابط بسیار مستحکمی با همسایه هامون داریم...



دفاع از حریم عاشورا

zavary@yahoo.com


امروز بعد از ظهر با خانواده رفتیم که بگوییم ما بیزاری می جوییم از کسانی که به عاشورا بی حرمت کردند.....   

جمعیت معترضین به این بی حرمتی بسیار بسیار زیاد بود. و در طول ساعاتی که ما از میدان بسیج تا میدان بیت المقدس در حرکت بودیم،  

  

 

دو طرف خیابان مملو از جمعیت به سوی حرم مطهر امام رضا حرکت می کردند و صدای شعارگوی مراسم از بلندگوها شنیده میشد و جمعیت همراهیش می کردند.   

 

 

نکته جالب توجه این بود که (به زعم بنده) شعارها حاکی از این بود که نگرانی بیشتر به خاطر بی حرمتی به نظام حکومتی ایران است تا اباعبدالله(ع)... و از طرف دیگر می شد استنباط کرد (باز هم به زعم بنده) که نظام حکومتی ایران همان حکومتی است که اباعبدالله (ع) در نظر داشت به وجود بیاورد و جای هیچ گونه اعتراضی به آن نیست...  این راهپیمایی بیشتر بیعت با نظام حاکم ایران بود تا با امام حسین(ع) (البته اگر بتوان آنها را از تفکیک کرد!!!)

 

گاهی که شعارهای شعارگو قطع می شد، بعضی از مردم با سردادن شعارهایی تند علیه موسوی، خاتمی، کروبی و هاشمی رفسنجانی شعار می دادند.  

 

یکی از شعارها این بود که «موسوی رو باید کشت، چه با لگد چه بامشت». 

و یکی دیگر از شعارها این بود که «هاشمی حیا کن، مصلحت رو رها کن».  

و ...  البته بودند کسانی که با سردادن شعارهای ملایم تری مثل «الله اکبر، خامنه ای رهبر» سعی در آرام کردن تظاهر کنندگان می کردند. 

  

 اینهم یه دوست بسیار صمیمی با اندکی تفاوت در دیدگاههای سیاسی:

 

السلام علیک یا حسین

zavary@yahoo.com


انا لله و انا الیه راجعون


اهانت به ساحت مقدس سالار شهیدان را گناهی کبیره می دانم و اهانت کنندگان را سزوار مجازات. ضمن این که کسانی که مسبب این طغیان و بی حرمتی هستند را نیز گناهکار می دانم. استفاده ابزاری از شعایر دینی و مذهبی باعث شده است که حرمت شعایر دینی و مذهبی در نزد نابخردانِ عقل به چشم، کاهش یافته و دین و مذهب را در اعمال و کردار آنان جستجو کرده و در مواردی این چنین بی رحمانه دست به طغیان می زنند که باعث آزردن دل تمامی دلدادگان مکتب امام حسین علیه السلام گردد. ناخودآگاه به یاد این ضرب المثل می افتیم که «یک نادان سنگی را به چاهی می اندازد که صد عاقل قادر به بیرون آوردن آن نیستند».

ما هر دو گروه را به خدای بزرگ واگذار می کنیم، گرچه تکرار این توهین ها و ناتوانی در آرام کردن اوضاع، مسلما دوستداران اهل بیت را به مقابله با این دوزخیان پست فطرت خواهد کشاند.


خوشبختانه مردم فهیم مشهد شاهد چنین فجایعی نبودند و در آرامشی وصف نشدنی در کنار حرم فرزند امام حسین، علی بن موسی الرضا (ع) به عزاداری پرداخته و از یزید و یزیدیان تبری جسته و با سرور شهیدان تجدید بیعت کردند. 


من از ساعات ۹ صبح تا حدود ۱ بعد از ظهر در اطراف حرم مشغول عکس گرفتن بودم، قبل از من خیابان ها پر از جمعیت بود و بعد از برگشتن من خیابانها همچنان مملو از جمعیت بودند.


چهار خیابان اصلی منتهی به حرم مطهر مملو از کسانی بود که با زنجیر زنان و سینه زنان آمادگی خود را برای شهادت در راه آن حضرت اعلام می کردند.


السلام و علیک یا علی بن موسی الرضا



من از کودکی عاشقت بوده ام




از جوانی به پیری رسیدم، عاقبت کربلا را ندیدم 



به جا آوردن نماز مهمترین کار امام حسین در روز عاشورا 





امروز عاشورا یا عید قربان است. کرببلا یکسر از خون گلستان است.




اکنون به جز اشک چیزی ندارم تقدیم کنم.



می دانم که فرزندان غریبت بعد از شهادتت پابرهنه در بیابانهای داغ و پر از خار و خاشاک از این سو به آن سو می دویدند و در پی آنان دژخیمان یزیدی اسبها می تاختند.



در تمام دوران عمرم در موسم عزای تو سیاه پوشم



السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین....



تنها افتخارم در طول دوران عمرم خدمت به عزاداران امام حسین است:



عاشقان او بیشمارند، کجایند آن نابخردان عقل به چشم



تا بزرگ نشدم می توانم برایت زنجیر بزنم:



وقتی عاشورا ابزار تبلیغات می شود: 



۱۴ قرن است که می خواهند ما را از امام حسین جدا کنند، زهی خیال باطل

پایان کلاسهای درس ترم اول

zavary@yahoo.com



سلام  

اول قرار بود هفته قبل، روز آخر تشکیل کلاسها باشه، بنا به دلایلی دکتر کیا اجبار کرد که این هفته هم بریم کلاس، صبح رفتار سازمانی، ساعت بعد امتحان میان ترم تئوریهای مدیریت، بعد از ظهر زبان تخصصی، مدیریت استراتژیک و پژوهش عملیاتی و کلاسها تمام شد.  

امتحانات از سه هفته دیگر شروع می شوند و یک هفته کامل ما در چالوس خواهیم بود.  

 

مناظر این سفر:    


الهی به امید تو : 


غروب اولین روز زمستان بعد از جنگل گلستان ، قبل از گالیکش :  


دومین شب زمستان در ساحل چالوس: 




امشب وقتی در حال عکاسی در ساحل چالوس بودم، توفیق آشنایی با یک هنرمند و هنردوست و عاشق عکس و عکاسی نصیبم شد.  «ندا» چند تا آدرس در اطراف شهر چالوس و نوشهر برای عکاسی بهم داد.  

چند تا عکس هم که با موبایلش از چند تا موضوع گرفته بود بهم نشون داد، که بسیار زیبا بودند، انشاءالله تا ۲ یا ۳ روز دیگه اونا رو اینجا میزارم تا شما هم لذت ببرید. برای ایشون آرزوی موفقیت می کنم.   

 

روز آخر و عکس یادگاری با مدیر گروه :  

جمشید نسب، آرام، رئیسی، قربانی، ایزدپناهی، کیا، قدوسی، حسن زاده، زواری

حسین زاده، دواتگر، موسوی، بهرامی

قصد داشتم شب جمعه چالوس بمونم تا صبح جمعه یه سری به اون جاهایی که ندا گفته بود، بزنم، اما قرار شد با بچه های مشهدی بزنیم به راه و شبانه حرکت کردیم و صبح ساعت ۹ مشهد بودیم. انشاءالله بعد از امتحان آخری یکی دو روزی میزنم به کوه میرم عکاسی.


اینم عکسهای بین راه:  

فرید و رضا و مصطفی :



من رضا و مصطفی  :


اینم پنجمین عضو گروه :


موفق باشید.